- تاریخ ایجاد در دوشنبه, 01 خرداد 1396 06:08
- نوشته شده توسط مریم صادقی
اختلال هماهنگی رشدی (developmental coordination disorder) یا DCD که با عنوان دیسپراکسی یا دیسپراکسیای رشد و نموی (dyspraxia) نیز نامیده می شود، با عنوان سندرم کودک دست و پا چلفتی شناخته شده است.
این بیماری یک اختلال مزمن عصبی است که در دوران کودکی شروع می شود و بر حرکت و هماهنگی اثر می گذارد.این مسأله ناشی از نبود دقت در انتقال پیام های مغز به بدن است. در این بیماری تکامل قسمت کوچکی از بخش حرکتی مغز، ناقص انجام شده است و این مشکل تکاملی باعث می شود فرد به علت عدم هماهنگی بین اعصاب و عضلات در انجام برخی از کارهای خاص ناتوان باشد.
این بیماری بین کودکان نسبتا شایع است. جالب است بدانید دانیل رادکلیف (بازیگر نقش هری پاتر) به نوع خفیف این بیماری دچار است و تقریبا آن را کنترل کرده است. او می گوید: “من روزهای سختی را در مدرسه گذراندم اما تا وقتی کودک بودم، خیلی بازی می کردم و شاید همین باعث شد بهتر شوم.”
شدت این بیماری در بیماران مختلف فرق می کند اما به طور کلی پسرها چهار برابر بیشتر از دخترها مبتلا به این بیماری می شوند. این اختلالات عملکردی معمولا همراه با اختلالی نظیر اختلال در پردازش و یا یکپارچگی حسی، اختلال هماهنگی در رشد، مشکلات توجه و تمرکز، اختلال نقص توجه (بیش فعالی)، مشکلات اضطرابی و غیره در کلینیک ها مشاهده می شود.
اگر درمانگر در مورد دیسپراکسی یا کنش پریشی چیزی نداند، تصور می کند کودک لجباز، خجالتی، مضطرب، گیج و یا عقب مانده ذهنی است. در صورتی که ممکن است کودک واقعا قصد همکاری داشته باشد اما نتواند ایده ی انجام کار را در ذهنش به طور برنامه ریزی شده و مرحله به مرحله حلاجی کرده یا نتواند آن ایده را به حرکت تبدیل کند و یا نتواند آن حرکت را به شایستگی انجام دهد. در حقیقت کودک مبتلا به دیسپراکسی یا در مرحله ایده سازی (Ideation)، یا در مرحله برنامه ریزی حرکتی و تبدیل ایده به حرکت (Idea Motor, Motor Planning) و یا در مرحله ی اجرا (Execution) دچار ضعف است.
درمانگرانی که با دیسپراکسی مواجه می شوند ممکن است گیج شوند. چون وقتی از کودک می خواهند کاری را انجام دهد نمی تواند؛ اما وقتی آزاد گذاشته می شود و احساس می کند که تحت ارزیابی و مشاهده نیست ممکن است خیلی راحت بتواند اتوماتیک آن کارها را انجام دهد.
مشکل این کودکان این است که نمی توانند کاری که از ایشان خواسته می شود را (مخصوصا اگر حرکتی چند مرحله ای و ناآشنا باشد) در ذهنشان به مراحل ریزتر تشکیل دهنده و متوالی تجزیه کنند و نمی دانند باید از کجا شروع کنند.
این کودکان به شدت به توصیه های کلامی و همچنین دیدن همان کار (یادگیری از طریق سر نخ های بینایی) وابسته می شوند و مدام نیاز دارند که والدینشان به آن ها بگویند الان این کار را بکن، خب الان آن کار را بکن و ... .
این مساله باعث افت عملکرد در همه ی حوزه های کاری شان می شود. مثلا این بچه ها نمی دانند باید چگونه بازی کنند و نیازمند یک بزرگسال هستند تا از آن ها بخواهد چگونه بازی کنند. همچین در انجام تکالیف حتما باید کسی بالای سرشان بنشیند و راهنمایی ارائه دهد.
کودکان و نوزادانی که در غلت زدن و سینه خیز رفتن مشکل دارند، حرکات چشمی در آن ها عجیب است و به جای گرداندن چشم، کل سر را می گردانند، احتمالا مبتلا به این بیماری هستند.
در کودکان بزرگ تر، انجام کارهایی مثل نگه داشتن فنجان، راه رفتن، پریدن و بازی با توپ با مشکل انجام می شود. دیر به حرف آمدن، اختلال در حس جهت یابی و دیر مشخص شدن راست دست یا چپ دست بودن هم از علایم دیگر این کودکان است. حساسیت به لمس موجب می شود تا کارهایی مثل مسواک زدن، شانه کردن مو و یا کوتاه کردن ناخن اصلا برای این کودکان خوشایند نباشد.
دیپراکسی هیچ مشکلی برای هوش کودکان ایجاد نمی کند اما در سنین بالاتر ناتوانی در انجام مهارت های عملی ممکن است موجب شود تا کودک نتواند با همسالان خود رابطه ی درستی داشته باشد و همین مساله در رشد فکری کودک تاثیر دارد. به همین دلیل به خانواده ها توصیه می شود این مشکلات را کاملا در نظر بگیرند.
مشکلاتی مثل افسردگی، بیماری های روحی و استرس که می توانند طی یک سیکل معیوب روند بیماری را بدتر کنند. طبق گفته ی پزشکان دیسپراکسی یک بیماری مادام العمر است. در بزرگسالان هم کسانی که در انجام کارهایی مثل رانندگی، پخت و پز، آرایش کردن خود، دست خط، کنترل بلندی صدا در حین صحبت کردن و حساسیت به صدا و لمس مشکل دارند ممکن است دچار این بیماری باشند.
اگرچه تشخیص زود هنگام و انجام کاردرمانی می تواند موجب شود تا فرد راحت تر با مشکلات کنار بیاید، اما دیسپراکسی درمان قطعی ندارد. بسته به شدت بیماری ممکن است لازم شود گفتار درمانی و فیزیوتراپی هم انجام شود و این درمان ها می توانند تا حد بسیار زیادی در تکامل اعمال حرکتی و مستقل شدن کودک موثر باشد.
مشکل دیسپراکسی را می شود با انجام تمریناتی در قالب های ادراکی حرکتی (Motor Learning)، آموزش و مشاوره والدین، رویکرد SCOPE، رویکرد CO-OP به حداقل ممکن تخفیف داد و حتی کامل درمان کرد. اما تا قبل از آن زمان ما با کودکی مواجه هستیم که واقعا اعتماد به نفس پایینی دارد و در انجام فعالیت های مختلف به راهنمایی ها و تائید درمانگر و والدین معتاد شده است.
پزشکان به والدین این کودکان توصیه می کنند در برابر کودک خود صبور باشند و به او دلگرمی بدهند. حمایت و کمک والدین در انجام کارهای کودک اگر با روند کاردرمانی او تداخلی نداشته باشد کاملا به نفع کودک است. آموزش کودکان به صورت قدم به قدم در انجام امور ساده و همچنین حمایت های روحی می تواند یک بیماری شدید را هم به نوع خفیف تر تبدیل کند.
دنیل رادکلیف مبتلا به نوع خفیف این بیماری است اما تشویق های والدین او سبب شد وی برای دوری از استرس به سراغ بازیگری برود و پسر بچه ای که به دلیل بیماری نمی توانست دوچرخه سواری کند و یا حتی بند کفشش را ببندد حالا در نقش یک جادوگر معروف در بین کودکان دنیا محبوب شده است.
منبع سایت سلامتی