- تاریخ ایجاد در دوشنبه, 23 فروردين 1395 07:11
- نوشته شده توسط محمد نجفی
یک اختلال روانی شدید ونوعی از اختلال ساختگی (factitious) است که طی آن فرد وانمود می کند بیمار است و عمدا سبب بیماری و یا آسیب به خود شده به این منظور که بتواند نیازهای شدید عاطفی خود را به واسطه توجه و همدردی سایرین تامین کند.
افراد مبتلا به این سندرم خود را به سوی انجام جراحی های پرخطر سوق می دهند و یا سعی می کنند که در نتیجه جواب های آزمایشگاهی دستکاری کرده و خود را بیمار جلوه دهند. علت اصلی آن شناخته شده نیست اما محققین اعتقاد دارند که بسیاری از اختلالات روانی ناشی از ترکیب علل بیولوژیکی، ژنتیک و تجربیات زندگی است. تاریخچه ای از آزار و یا فراموش شدن توسط والدین در دوران کودکی و تاریخچه ای از بستری های متوالی در این افراد دیده می شوند.نام این بیماری مرتبط با نام "بارون فون مونشهاوزن" افسر آلمانی در قرن ۱۸ است.
سندرم مونشهاوزن از اختلال دیگری به نام خودبیمارانگاری (hypochondriasis) متمایز است، چرا که در آن اختلال خود فرد آگاهانه علایم بیماری را جعل نمیکند و تلاشی آگاهانه برای تقلید یک بیماری از خود بروز نمیدهد. افراد مبتلا به خود بیمار انگاری به درستی اعتقاد دارند كه بیمار هستند در حالی كه افراد مبتلا به سندرم مونشهاوزن بیمار نیستند اما می خواهند كه بیمار به نظر برسند. مونشهاوزن با تمارض (malingering) نیز متفاوت است. در تمارض فرد وانمود می كند كه بیمار است به این منظور كه از كار خلاصی یابد و یا منافع مالی بدست آورد اما در سندرم مونشهاوزن منافع مالی در كار نیست هدف بدست آوردن توجه دیگران است.
افراد مبتلا به این سندرم بیشتر در مواجهه با آسیب به خود به منظور ایجاد علائم هستند. علاوه بر آزارهایی كه خود بر جسم خود تحمیل می كنند، متحمل سختی ها و دردهای اقدامات درمانی و تستهای آزمایشگاهی و جراحی با ریسك بالا و سوء مصرف دارو و حتی خودكشی نیز می گردند.
در بسیاری از موارد این سندرم طولانی مدت و مزمن می باشد و این امر شرایط را برای ادامه روند درمان در این بیماران مشكل می سازد. علاوه بر این بسیاری از بیماران وجود این سندرم را در خود انكار كرده و حاضر به پیگیری درمان به منظور بهبود سریع تر نبوده و بیشتر به هدایت و پیشبرد اهداف خود در جلب توجه دیگران می پردازند.
درمان
اگر چه فرد مبتلا به طور فعال به دنبال درمان اختلالات مختلف ساختگی خود می باشد اما اغلب مایل به پذیرفتن بیماری خود و پیگیری كردن درمان سندرم مونشهازون نخواهد بود و درمان بیماران مبتلا به سندرم مونشهازون به عنوان یك چالش مطرح است. زمانی كه امر درمان میسر شد اولین هدف درمان اصلاح كردن رفتار بیمار و كاهش سوء استفاده و استعمال مفرط از منابع پزشكی است. زمانی كه به این هدف دست یافتیم گام بعدی عملی كردن اصولی نتایج روان درمانی است كه فاكتورهای مسبب رفتار بیمار را یافته و راه حلی برای این فاكتورها و سایر نیازهای اجتماعی ارائه دهد.اساسی ترین درمان سندرم مونشهازون، روان درمانی است. درمان متمركز بر تغییر افكار و رفتار افراد می باشد. روان درمانی شناخت گرا و خانواده درمانی نیز ممكن است مفید باشد. هیچ دارویی برای درمان اختلالات ساختگی وجود ندارد و اگر هم دارویی مورد استفاده قرار می گیرد اختلالات مرتبط با این سندرم از قبیل افسردگی، اضطراب و اختلالات شخصیتی آنها را بهبود می بخشد.