- تاریخ ایجاد در یکشنبه, 30 فروردين 1394 17:01
- نوشته شده توسط امیر قنبری
راهکارهای خشم معمولا به دو دسته دارویی و غیردارویی تقسیم می شوند. در این برنامه بیشتر به راهکارهای غیردارویی خشم پرداخته می شود. چرا که هیجان باید سیر طبیعی خود را طی کند.
وقتی افراد برای مدیریت خشم خود به سراغ دارو می روند از آن جایی که زود به نتیجه می رسند، فرصت تجربه هیجان طبیعی را ندارد و به مرور ارتباط خود با خود را از دست می دهد. بنابراین در دفعات بعد به سراغ دارو یا مواد رفته و زمینه سوءمصرف مواد فراهم می شود.
در برنامه مدیریت خشم افراد نسبت به هیجان خشم خود آگاه می شوند. چرا که آگاهی برای مدیریت خشم لازم است. در برنامه مدیریت خشم افراد راهکارهای مناسب تری را به جای پرخاشگری یاد می گیرند و نسبت به خشم خود پذیرش کسب می کنند. ضمن اینکه یاد می گیرند رویدادهایی که باعث تحریک خشم شان می شود را شناسایی نموده و برای مواجهه یا پرهیز از آن برنامه ریزی موثر و عملی داشته باشند. خانواده ها جهت پیشگیری از پرخاشگری در کودک و نوجوان خود بهتر است خشم وی را سرزنش نکنند. در مواجهه با یک کودک یا نوجوان خشمگین پاسخ هایی از این دست که به ما ربطی ندارد یا این مشکل خودت است باعث می شود نوجوان به سمت مصرف موادی برود که خشم وی را تسکین می دهد. علائم چهارگانه خشم(جسمی، فکری، احساسی و رفتاری) قابل مدیریت هستند. برای مهار علائم جسمی بهترین راه حل تمرین تنفس عمیق است. علائم فکری خشم مثل مرور ذهنی رویدادی که ما را عصبانی کرده با روش هایی مثل توقف فکر، فکر کردن به مواردی که ذهن را منحرف می کند، تماس و گفتگو با یک دوست می تواند ما را از شر افکار منفی حین خشم خلاص کند. بیان احساس خشم می تواند ما را در رهایی از احساس خشم توام با تنفر، آزردگی و غیره کمک کند. ترک موقعیت یکی از راهکارهای عمده برای جلوگیری از پرخاشگری در محیط هایی است که خشم ما را شدیدا تحریک می کنند. افراد برای بیان خشم خود معمولا از سه سبک برای دفاع از خود استفاده می کنند. الوین آنها سبک انفعالی است که فرد می ترسد خشم خد را بیان کد چرا که می ترسد آشوب به پا کند. بنابراین خشم خود را فرو می خورد. افراد پرخاشگر معتقدند که مهم نیست برای بقیه چه اتفاقی می افتد مهم این است که من خشم خود را خالی کنم. در روش جرات ورزی افراد باید احساس، فکر و درخواست خود را شفاف بیان کنند. برای این امر نیاز است افراد آموزش های لازم و بعد تمرین های مکرر انجام دهند. در کودکان مشکل این است که هیجان های آنها قابل تفکیک برای ایشان نیست و ما باید به آنها کمک کنیم. در مورد نوجوان چون هیجان ها در این دوره قوی هستند و به خصوص خشم در این دوره فراگیر و قوی است باید به آنها کمک کنیم که احساسات خود را بشناسند و ناکامی را در بسیاری از موقعیت های زندگی بپذیرند. چرا که هیجان خشم منطق فرد را از کار می اندازد. ابتدا باید یاد بگیرد خشم خود را خنثی کند و بعد به بیان درخواست یا اعتراض خود بپردازد. واژه هایی گه والدین در گفتگو با نوجوان به کار می گیرند باید مستقیما به هیجان ها اشاره داشته باشد. مثلا خشمگینم. ناراحتم. دلخورم. در واقع پژوهش ها نشان می دهد فرزندانی که در دوره کودکی مورد سرکوب قرار گرفته اند در دوران بزرگسالی بیشتر مستعد پرخاشگری هستند. افراد پرخاشگر در خانواده های ستیزه جو بزرگ می شوند. در تربیت کودک تنبیه نداریم و به جای آن تقویت مثبت داریم. بسیاری از جوانان ما به دنبال راه میان بر هستند چرا که در دوره کودکی تحمل ناکامی ها به آنها آموخته نشده و به همین دلیل در بزرگسالی و جوانی مستعد مصرف مواد برای بالا بردن سطح تحمل خود می شوند.