- تاریخ ایجاد در پنج شنبه, 30 مرداد 1393 05:02
- نوشته شده توسط اقدس السادات حسینی محمودی
یکی از اختلالهای وابسته به شخصیت است که می توان به تنهایی منشاء بسیاری از اختلالهای روانی دیگر بشود. از شایعترین بیماریهای همراه: افسردگی و احساس تنهایی و طرد شدگی و نداشتن اعتماد بنفس می باشد.
ریشه های وابستگی در دوران کودکی است والدینی که همه نیازهای کودک را فورا" بر آورده می کنند و کمترین حس مسئولیت و اراده ای برای او قایل نیستند اورا فردی وابسته به خود بار می آورند. کودک در بدو تولد موجودی کاملا" وابسته و ناتوان است. وابستگیبه خودی خود امری منفی به حساب نمی آید، وابستگی نقش مهمی در نحوه ارتباط میان کودک و والدین و همچنین قوام اجتماعی و پیوند های عاطفی دارد. زمانی وابستگی بیمارگونه می شود که فرد بزرگسال فاقد توانایی تصمیم گیری مستقل برای خود باشد و از این جهت به دیگران وابسته می شود. وابستگی کودکان امری ضروری در فرایند رشد است به مرور زمان و تدریجا" اگر با آموزش های و رفتار والدین به وابستگی بالغانه دگرگون نشود، فرد در سراسر زندگی خود در همان وابستگی کودکانه باقی می ماند که این وابستگی تبدیل به اختلال خواهد شد.
ویژگیهای اختلال شخصیت وابسته
- فرد وابسته در هیچ موردی نمی تواند تصمیم گیری داشته باشد و دیگران بجای او تصمیم می گیرند.
- فرد وابسته از وابسته بودن خود احساس امنیت و لذت می کند .
- فرد وابسته از این بیم دارد که مبادا روزی پیوند وابستگی اش با فردی که به او وابسته شده به هر دلیلی گسسته شود زیرا در این صورت احساس ناامنی کرده و خود را در معرض نابودی می بیند.
- فرد وابسته تلاش دارد تا به هر شکل ممکن این رابطه ( وابسته ) را تداوم بخشیده و از ابراز هرگونه اظهار نظری که ممکن است به این پیوند آسیب برساند، خودداری می کند.
- فرد وابسته وقتی تنها می شود درمانده شده و اعتماد به نفس خود را از دست می دهد او برای جلب محبت دیگران ممکن است دست به کارهای ناخوشایند بزند.
- در صورت از میان رفتن رابطه وابستگی، فرد وابسته در پی جبران آن بر می آید و دیگری را بعنوان جایگزین برای حمایت و مراقبت از خود بر می گزیند.
- فرد وابسته ترس مفرط و پیوسته از رها شدن و ترک شدن دارد و احساس طرد شدگی وی را دچار وسواس فکری کرده و درنهایت افسردگی را در او تقویت می کند.
چه باید کرد ؟
باید شیوه فرزند پروری به درستی آموزش داده شود. باید از همان ابتدا مسئولیت های کوچک و سبکی را متناسب با توانایی های کودک به او واگذار کنید تا به مرور زمان آنها را بیاموزد و تمرین کند. به طفل اجازه اشتباه و شکست خوردن را بدهید تا بعدا" در بزرگسالی بتواند تحمل ناکامی و شکست را داشته باشد و ترس از شکست باعث احساس ناتوانی او در انجام کارهایش و وابستگی اش به دیگران نشود .
درمان
این اختلال شخصیتی وابسته با نتایج خوبی همراه است و اغلب نتیجه بخش می باشد. پایه اصلی درمان با روشهای غیر دارویی بنا شده است – درمان مبتنی بر بینش است که بیمار بتواند صورتهای اولیه رفتار خود را بشناسد و با حمایت درمانگر به فردی مستقل تر ، با جرائت تر و با اتکا به نفس بیشتر تبدیل شود . ( رفتار درمانی – جرائت آموزی ، خانواده درمانی و گروه درمانی ) که این تغییرات نیاز به زمان دارد .در این خصوص صبر و حوصله و بردباری کمک زیادی به درمان می کند . موثر ترین راه ، رواندرمانی است برای درمان همه اختلال های شخصیت به زمان طولانی نیاز است . با این حال،اغلب افرادی که دچار اختلال شخصیت هستند، می توانند با مراجعه به روانپزشکان و روان شناسان بالینی تا حد زیادی درمان شوند و بر مشکل های خود غلبه کنند.