- تاریخ ایجاد در شنبه, 12 مرداد 1392 07:54
- نوشته شده توسط مدیرت وب سایت
مصرف مقادیر کم این ماده در اولین دفعات موجب بیخوابی، بیاشتهایی، افزایش تمرکز، بهبود اعتمادبنفس، افزایش انرژی، و بهبود فعالیت میگردد؛ به همین دلیل در ابتدا ممکن است این ماده برای بهبود عملکرد اجتماعی، شغلی، و تحصیلی مورد استفاده قرار بگیرد. در بسیاری از موارد به این حالت نشانگان سوپرمن گفته میشود. در این حالت فرد محدودیتهای واقعی خود را درک نمیکند و با اعتمادبنفس زیاد اقدام به انجام فعالیتهایی میکند که ممکن است توان انجام آن را نداشته باشد.
مصرف طولانیمدت این ماده موجب میگردد تا فرد مصرفکننده نسبت به اثرات دلخواه و لذتبخش مقاومت پیدا کند، و رفتارهای وسواسی و تکراری در او بروز نماید. از همان ابتدای مصرف افراد به تدریج دچار انزوای اجتماعی میگردند. کم کم توانایی فرد در انجام فعالیتهای مختلف کاهش مییابد، و پس از مدتی فرد مصرفکننده قادر خواهد بود، فقط چند عملکرد خاص را انجام دهد. پس از مدتی واکنش غیرطبیعی به محرکهای واقعی و غیرواقعی افزایش مییابد و زمینه را برای بدبینی، هذیان و توهم فراهم میکند؛ مثلاً فرد ممکن است بیش از اطرافیان خود با صدای ناگهانی بسته شدن در یا زنگ تلفن از جا بپرد، یا حتی صداهایی را بشنود که اصلاً وجود واقعی ندارند. رفتارها و عملکرد فرد به تدریج غیرطبیعی میگردند و سایر افراد متوجه تغییرات رفتاری و غیرطبیعی بودن او میگردند، هر چند که ممکن است تا مدتها ندانند که دلیل این رفتارهای غیرطبیعی چه میتواند باشد.
افراد با انگیزههای مختلفی مصرف متآمفتامین را آغاز میکنند. بعضی از افراد از این ماده به امید بهبود کارآیی، تمرکز و کاهش خوابآلودگی استفاده میکنند. این شکل مصرف میتواند تنها برای مدت بسیار محدودی به صورت کنترلشده ادامه یابد. این دوره از تأثیرات مثبت میتواند در شکل مصرف خوراکی مدت کوتاهی ادامه یابد، اما مصرف دودی یا تزریقی این مادهمنجر به شروع چرخه مصرف بدون کنترل و مهارگسیخته میگردد. معمولاً با اولین دفعات مصرف دودی یا تزریقی این ماده، اثرات و علایم زیر ظاهر میگردند:
اوج: با اولین تدخین یا تزریق این ماده مصرف عملاً غیرقابل کنترل میگردد. اولین تجارب مصرف با احساس شدید لذت، خشکی دهان، طپش قلب، و افزایش فشارخون همراه میباشد. این حالت که «اوج» نامیده میگردد به قدری لذتبخش و جذاب است که میتواند فرد را برای مدت طولانی و شاید تا سالهای متوالی مجذوب خود کند و خاطره آن، مدتی طولانی در ذهن فرد مصرفکننده باقی بماند؛ این موضوع به این معنی است که حتی یک بار تجربه این حالت معمولاً ایجاد اعتیاد مینماید. این حالت که فقط با مصرف تدخینی یا تزریقی قابل حصول است، بسیار گذرا است؛ اوج در اولین بار مصرف کمتر از نیم ساعت طول میکشد و پس از کمتر از چند بار مصرف به دلیل آسیبی که به مغز وارد میسازد، دیگر تجربه نخواهد شد.
سرخوشی: پس از تجربه «اوج»، فرد برای مدتی احساس «سرخوشی» یا نشئگی خواهد داشت. این احساس ممکن است در اولین بار مصرف بیش از 15 ساعت طول بکشد؛ البته فرد نسبت به این حالت نیز خیلی سریع مقاومت پیدا میکند، و هر بار که فرد ماده را مصرف میکند، مدت کمتری سرخوش و نشئه خواهد بود. در این مرحله فرد احساس انرژی بیشتری داشته، اعتمادبنفس کاذب پیدا کرده، و اندکی تحریکپذیر و پرخاشگر شده است. در این مرحله فرد بیخواب میگردد و احساس میکند که تمرکزش افزایش یافته و حافظهاش کم شده است.
مصرف مهارگسیخته: پس از چند ساعت از مصرف این ماده، علایم سرخوشی فروکش میکند. در این زمان معمولاً وضعیت به حد طبیعی برنمیگردد، بلکه پس از چند ساعت از اولین مصرف، فرد احساس کاهش انرژی و خلق افسرده خواهد داشت؛ حالتی که فرد برای بهبود آن نیازمند به مصرف مجدد است. در بسیاری از مواقع در این شرایط فرد دوباره اقدام به مصرف ماده میکند تا خود را به وضعیت طبیعی یا سرخوشی برساند. با مصرف مجدد این ماده فرد دوباره احساس بهبودی و سرخوشی میکند، اما این بار احساس سرخوشی به میزان دفعه قبل ادامه نخواهد یافت و فرد پس از مدت کوتاهتری احساس نیاز به ماده خواهد نمود. با هر بار مصرف مجدد ماده فرد برای مدت کوتاهتری نسبت به مصرف قبل احساس سرخوشی خواهد نمود و دفعات مصرف ماده به هم نزدیکتر میگردند. به این حالتِ اجبار به مصرف برای سرخوشی و حفظ حالت طبیعی «مصرف مهارگسیخته» یا «مصرف بدونکنترل» میگویند.
توئیکینگ: چنانچه اشاره شد با مصرف مجدد این ماده، هر بار زمان تأثیر آن کوتاهتر میگردد و فرد مدت کمتری را در حالت سرخوشی خواهد بود. پس از چندین بار مصرف، این زمان عملاً به صفر خواهد رسید. مفهوم آن این است که فرد بعد از چند روز مصرف دیگر احساس سرخوشی نخواهد نمود؛ در واقع نه تنها فرد در این مرحله احساس سرخوشی نمیکند، بلکه حتی قادر نخواهد بود که به وضعیت طبیعی برگردد. در این حالت ما با فردی مواجه هستیم که بیش از یک یا دو شب نخوابیده است و به صورت مداوم در حال مصرف این ماده است، اما علیرغم تلاش زیاد نمیتواند خلق افسرده خود را اصلاح کند. او از این وضعیت خود شدیداً عصبی و سرخورده است. بیقرار است و دائماً تکان میخورد. حرکات چشمها تند شده است و فرد رفتارهای وسواسی و تکراری دارد. فرد پرخاشگر و بدبین است و ممکن است اولین علایم هذیان و توهم در او نمودار شود. به این وضعیت «توئیکینگ» میگویند که از نظر لغوی این کلمه به معنی «به خود پیچیدن» و «نیشگون گرفتن» است. گاهی در این مرحله فرد انقدر ناراحت و بیقرار است که ناگزیر از ماده دومی برای بهبود خود استفاده میکند؛ در بسیاری از مواقع در این حالت وقتی فرد از بهبود خود ناامید میگردد، اقدام به مصرف داروی آرامبخش، مشروبات الکلی، حشیش، یا حتی تریاک و هروئین میکند و با این کار مشکل پیچیدهتر میگردد. البته این حالت به صورت طولانی ادامه پیدا نمیکند و به محضی که دسترسی فرد به ماده یا شرایط مصرف آن به هر دلیلی قطع شود، فرد وارد مرحله بعد میگردد.
بیحالی: با قطع مصرف فرد به زودی وارد فاز «بیحالی» میگردد که در اصطلاح به آن «مدفونشدن زیر آوار» هم میگویند. در این مرحله که ممکن است چند روز طول بکشد، فرد شدیداً بیحال و کمانرژی شده، اکثر ساعات شبانهروز را میخوابد یا به صورت بیتحرک در گوشهای میافتد. حتی ممکن است توان انجام سادهترین کارها را نداشته باشد. بعضی از افراد در این حالت درد منتشری را در بدن همراه با احساس کوفتگی گزارش میکنند. خوشبختانه این حالت مدت زیادی طول نمیکشد و فرد طی چند روز حالت طبیعی را تجربه خواهد نمود.
طبیعی: پس از طی دوره بیحالی فرد وارد یک دوره ماه عسل میگردد. در این دوره که معمولاً کمتر از دو تا سه هفته به طول میانجامد، فرد حالت «طبیعی» داشته، روحیه در حد طبیعی است و ممکن است از فعالیتهای خوشایند لذت ببرد، و حتی اصلاً میل و وسوسه به مصرف شیشه نداشته باشد. بسیاری از افراد در این زمان احساس میکنند که دیگر مشکلی نخواهند داشت و این دوره را دلیلی بر این میدانند که شیشه ماده اعتیادآوری نیست. اما متأسفانه این دوره نیز دوامی نخواهد داشت.
محرومیت: دوره ماه عسل خیلی زود به پایان میرسد و مشکلات بیمار شروع میگردد. پس از چند هفته فرد به تدریج علایم «محرومیت» یا «ترک» را تجربه خواهد نمود. در این دوره فرد علایمی شبیه بیماران افسرده دارد. انرژی فرد مجدداً کاهش مییابد، روحیه بسیار ضعیف میگردد، و از فعالیتهای خوشایند معمول لذت نمیبرد. توان و حوصله انجام فعالیتهای معمول روزانه را ندارد و نمیتواند به اندازه کافی تمرکز خود را حفظ کند. به ندرت علایم توهم و هذیان در این دوره مجدداً بروز میکنند و یا تشدید میگردند. معمولاً در این مرحله میل و وسوسه مصرف مواد باز میگردد و به همین دلیل بسیاری از مصرفکنندگان با وجود انگیزه کافی برای پرهیز از مصرف شیشه، دچار لغزش یا عود مصرف میگردند. در صورتی که فرد بتواند با کمک رواندرمانیهای اختصاصی و کسب مهارتهای لازم، پرهیز خود را حفظ کند، پس از چند ماه، وسوسه به تدریج کاهش مییابد و وضعیت بیمار کمکم رو به بهبود میرود؛ اما متأسفانه گذر از مرحله محرومیت بدون انجام مداخلات جدی درمانی برای موارد انگشتشماری از بیماران قابلحصول بوده و بسیاری از افراد مجدداً اقدام به مصرف ماده میکنند. در نتیجه شکل اعتیاد به این ماده محرک به صورت مراحل متناوب «مصرف» و «قطع مصرف» متآمفتامین است.