- تاریخ ایجاد در چهارشنبه, 31 تیر 1394 17:59
- نوشته شده توسط امیر قنبری
درمان اعتیاد خود به نوعی پیشگیری است چرا که با درمان افرادی که مبتلا شده اند، می توان از آلوده تر شدن بقیه جامعه نیز جلوگیری نمود. درست مثل سل که وقتی کسی درمان می شود از ابتلا بقیه جلوگیری می شود. بنابراین درمان اعتیاد خود به نوعی پیشگیری است. خانواده ها حاضرند برای چیزهای کم اهمیت تر که ممکن است در آینده فرزندان شان تاثیر کمتری داشته باشد هزینه کنند و فرزندان خود را در کلاس های خاصی ثبت نام کنند. اگر خانواده ها برای اعتیاد هنوز چنین کارهایی نمی کنند به این دلیل نیست که حاضر به این کار نیستند بلکه بدین معناست که هنوز برای آنها این نیاز را تعریف نکرده ایم. یا اگر این نیاز را نشان داده ایم هنوز راه اجرا کردن آن را به آنها نشان نداده ایم. مجاب کردن مردم برای شرکت در فعالیت های پشگیری درست شبیه مجاب کردن آنها برای خریدن یک خودکار است. در اصل باید ببینیم چطور می توانیم مردم را ترغیب کنیم تا به سوی کالای ما بیایند. اولین چیزی که در این روال پیش می آید این است که چه محصوالی برای مردم داریم. چرا که هر محصولی را نمی توان به مردم عرضه کرد. مثلا وقتی لباس پاره ای را در ویترین مغازه بگذارید هر چقدر هم تبلیغ کنید باز هم وقتی مردم بینند آن کیفیت لازم را ندارد آن را نمی خرند. بسته پیشگیری نیز کالای ماست. این کالا یعنی بیاییم روش هایی را به مردم ارائه بدهیم که بر اساس آنها افراد فکر کنند اگر آن روش ها را بکار بگیرند احتمال اینکه یکی از بستگان آنها دچار اعتیاد بشود کم می شود. مهارت های زندگی از معروف ترین کالاهایی هستند که در کل دنیا در حال حاضر به فروش می رسند. مهارت های زندگی جزو آموزش هایی است که اگر مردم یاد بگیرند یا به فرزندان خود بیاموزند، احتمالا کمتر سراغ مواد خواهند رفت. اما در رابطه با مهارت های پیشگیری ازاعتیاد باید گفت این مهارت ها در کشور ما احتیاج به بومی سازی دارند. یعنی مهارت هایی که جامعه ما برای پیشگیری ازاعتیاد نیاز دارد متفاوت از مهارت هایی است که در کشورهای غربی وجود دارد. مهارت ها باید بر اساس پژوهش ها بومی سازی بشوند تا با نیازهای مردم منطبق باشند. در ایران نیز تحقیقاتی در رابطه با این بومی سازی انجام شده اما آن قدر منسجم نیستند که بتواند بگوید این بسته دقیقا چه باید باشد. وقتی می گوئیم مردم داریم در مورد سطوح مختلف جامعه با سطوح اقتصادی و عوامل خطر متفاوت حرف می زنیم که ممکن است نیازهای متفاوتی داشته باشند. بهترین محصول در پیشگیری از اعتیاد محصولی است که با شرایط سطوح مختلف منطبق باشد. ما انواعی از خدمات پیشگیری داریم. اما لازمه آن این است که باید هزینه های لازم آن را پرداخت کنیمو در واقع افراد باید ببینند در چه شرایطی می توانند از چه محصولاتی استفاده کنند. بنابراین باید محصولاتی متنوعی در پیشگیری هم عرضه شود که بسته به شرایط مکانی زمانی و اقتصادی افراد باید قابل استفاده باشد. اینکه بر روی کالاهای پیشگیری چگونه قیمت گذاری کنیم به عوامل مختلفی مربوط می شود. در عالم اقتصاد اگر کالایی را با قیمت خیلی بالایی عرضه کنید قطعا قدرت خرید کمی برای آن وجود خواهد داشت و از طرفی دیگر اگر قیمت پائین برای آن در نظر بگیرید باز هم ممکن است فکر کنند حتما ایرادی دارد که قیمت آن پایین است. قیمت گذاری بر روی یک کالا که همان ایده اجتماعی است برای خود علمی دارد. مثلا خیلی از مواقع وقتی خدمات رایگان می شود ممکن است مردم ارزش آن خدمات را درک نکنند یا از اثربخشی آن کم بشود. بنابراین سیاست گذار باید بسته به شرایط مخاطب برای آنها بسته های مناسبی را تهیه و طراحی کند. در واقع در بازار یابی اجتماعی، هنر این است که هر کالا یا ایده اجتماعی را کجا و به چه روشی ارائه کنید. برخلاف علم اقتصاد که هر چه بیشتر پول بدهی کالای بیشتری را می گیری در بازاریابی اجتماعی برعکس است. در بازار یابی اجتماعی به کسانی که توانمند تر هستند کالای بیشتری ارائه نمی شود بلکه به کسانی که نیازمندتر هستند کالای بیشتری ارائه می شود. مثلا سیاست گذار می آید و در یک مدرسه ای که 500 دانش آموز دارد نمی تواند برای همه آنها برنامه پیشگیری از اعتیاد برگزار کند. بلکه می آید افرادی را جمع می کند که در خانواده خود یک فرد معتاد دارند. چرا که این افراد در معرض خطر بیشتری هستندو برای افرادی که در معرض خطر کمتری هستند یک برنامه در سطح پایین تر برگزار می کند. در بازاریابی اجتماعی سیاست گذار باید یک رایانه مخصوص برای ان کالا را در نظر بگیرد چرا که در بازار یابی اجتماعی قرار نیست تمام هزینه های یک ایده اجتماعی رامخاطب پرداخت کند. در بازاریابی اجتماعی منظور از هزینه صرفا پول نیست بلکه مثلا به خانواده می گوئیم باید فلان رفتار را تغییر بدهی تا فرزندت معتاد نشود و این تغییر رفتار اصلا هزینه کمی نیست. چرا که برای یک پدر چقدر امکان پذیر است تا رفتار خود را تغییر دهد و آن را در طول زمان نیز حفظ کند. این هزینه می تواند هم مالی باشد و هم رفتاری که هزینه های پیشگیری را بالا می برد. وجود مراکز خصوصی که از طریق آموزش پیشگیری از اعتیاد انتفاع کسب کنند یکی از اهداف را تامین می کند اما همه افراد این وقت یا انگیزه یا پول را ندارند که در چنین کلاس هایی شرکت کنند. ضمن اینکه آموزش هم برای همه افراد کافی نیست. در نتیجه برای افراد مختلف در شرایط مختلف باید برنامه های متعددی داشته باشیم. پیشگیری از اعتیاد هم به این معنا نیست که برویم انواع مواد را به مردم معرفی کنیم. در نهایت باید نگاه کنیم ببینیم جامعه ما چه نیازی را طلب می کند. ضمن اینکه جامعه یک چیز واحد نیست. جامعه در سنین مختلف، شرایط اجتماعی و فرهنگی متفاوت، و شرایط اقتصادی مختلفی به سر می برد. و همین طور خطرات مختلفی در جامعه وجود دارد و اینکه جامعه چه می خواهد را در قدم اول با پژوهش می توان فهمید. در قالب این پژوهش ها نیز نیاز های واقعی جامعه مشخص می شود. چرا که نیازهای واقعی جامعه لزوما آنهایی نیستند که ما فکر می کنیم. یا از آن بدتر آرزو داریم که باشند. حتی فرهنگ جامعه هم لزوما این نیست. به همین دلیل است که ما یک پیام را می دهیم و مخاطب پیام ما را نمی گیرد. یا برای کسی می فرستیم که اصلا او مخاطب این پیام نیست. به همین دلیل ممکن است از برنامه پیشگیری استقبال نشود.